انجمن مهندسی معدن ایراننشریه مهندسی معدن1735-761682020140201Estimation of ash content in Tabas Parvadeh IV coal mine using universal kriging and proposing additional drillingsتخمین خاکستر زغال سنگ کانسار پروده 4 طبس با استفاده از کریجینگ عام و پیشنهاد نقاط بهینه حفاری تکمیلی1117019FAحسین ملایمتدانشگاه یزدفرهاد محمد ترابدانشگاه یزدJournal Article20140723Parvadeh coalfield which located in 85 km south-west of Tabas, South Khorasan province, is the largest coal reserve of Iran. This mine is producing 1.5 million tons of coking coal annually. Largest sub-region of Parvadeh coalfield is Parvadeh IV. 168 drill holes were drilled in Parvadeh IV to obtain core samples. Ash content of coal is the most important qualitative parameter in explorations and concentrate production. This study concentrates on estimation and modeling of ash content in B<sub>2</sub> seam using geostatistical approach. An exploration database was made based on data gathered from 154 drill holes which crossed B<sub>2</sub> seam. Basic statistical studies were carried out. Directional semi-variograms used to analyze and interpret the spatial heterogeneity of ash content. Due to trend existence in spatial raw data of ash content, universal kriging method was applied in order to removing the trend. As the result, ash content modeled and estimated for every 100×100m exploitation block using block kriging. Estimation results presents that ash content varies from 13.0% to 41.6% with an average of 28.0%. This estimation which has minimum errors, establishes a manner for exploitation and blending plans. Besides, the uncertainty map was generated and locations of proposed additional drillings were specified.
بزرگترین کانسار زغال سنگ ایران، کانسار پروده است که در 85 کیلومتری جنوب غربی شهر طبس در استان خراسان جنوبی واقع شده و در حال تولید سالیانه 5/1 میلیون تن زغال سنگ کک شو می باشد. بزرگترین بخش این کانسار، پروده 4 نام داشته و در مرحله تجهیز قرار دارد. به منظور اکتشاف کانسار پروده 4، تعداد 168 حلقه حفاری اکتشافی انجام شده و مغزه های به دست آمده برای پارامترهای کیفی آنالیز شدند. خاکستر زغال سنگ به عنوان مهمترین پارامتر در ارزیابی های اکتشافی و خوراک دهی به کارخانه فراوری مورد توجه است. هدف از این پژوهش، استفاده از روش زمین آماری کریجینگ عام در مدلسازی و تخمین درصد خاکستر لایه B<sub>2</sub> (به دلیل وسعت زیاد و اهمیت بالا) در پروده 4 می باشد. بدین منظور، بانک اطلاعاتی 154 گمانهای که لایه B<sub>2</sub> را قطع کرده اند ساخته و بررسی نرمال بودن و تحلیل روند داده های اولیه انجام و از نرمافزار Surpac برای محاسبه و رسم واریوگرام ها و تحلیل ساختار حاکم بر توزیع فضایی خاکستر استفاده شد. در ادامه، مرزهای ساختمانی و گسل های محدوده کننده در نظر گرفته شدند و به دلیل وجود روند در تغییرات خاکستر، عملیات تخمین آن برای هر بلوک استخراجی با استفاده از کریجینگ عام در مدل بلوکی انجام شد. نتایج کریجینگ عام نشان می دهد که درصد وزنی خاکستر بلوک های استخراجی از %0/13 تا %6/41 با میانگین %0/28 تغییر می کند. این تخمین که با حداقل خطا همراه است، تغییرات خاکستر، خطای تخمین و نقاط بهینه حفاری تکمیلی در این لایه را به خوبی نشان داده و می تواند پایه طرح های استخراجی و اختلاط ماده معدنی باشد.
https://ijme.iranjournals.ir/article_7019_9712d7f6a99a61cf873e366eb1decc48.pdfانجمن مهندسی معدن ایراننشریه مهندسی معدن1735-761682020140201Investigation of Zn extraction from Kooshk lead- Zinc tailing dam using Geocoat methodبررسی بازیابی روی موجود در سد باطله معدن سرب و روی کوشک به روش ژئوکوت11164596FAجواد وظیفه مهربانیدانشگاه تهرانمحمد نوع پرستدانشگاه تهرانسید ضیاالدین شفائی تنکابنیدانشگاه تهرانمحمد موسویدانشگاه تربیت مدرسJournal Article20130526In this research work zinc extraction was investigated using Geocoat process from a low grade zinc concentrate produced from the Kooshk Lead- Zinc accumulated flotation tailings. The sample of tailings contained 3.64% Zn. About 45% sphalerite was recovered by flotation process and zinc content was upgraded to 11.97%.. The prepared concentrate was coated on the granite grains of 5-10mm, so experiments were conducted in the small column leaching of 0.5m height. Solution irrigation was done in the close cycle which took 4 days. Collected liqueur was used for next stage irrigation. Results showed that 81% of sphalerite concentrate was dissolved during 10 cycles (40 days) in which solution, Zn concentration reached to 12.63g/l/. In the same period 40% of pyrite was dissolved during the process. Making continue bioleaching process until 20th cycle indicated more than 90% Zn extraction. Zn extraction rate is significantly higher than Fe extraction until 40 day. Following the bioleaching process, considerable amount of pyrite was dissolved and Fe concentration increased in the leached solution, however, Zn extraction rate decreased and Zn concentration was improved slightly. Analysis of leaching residuals indicated only 0.67% Zn content. In comparison of Zn content of low grade concentrate( 11.97%), 91% Zn was dissolved during bioleaching period. Comparing effect of mixed-mesophile bacteria in the bioleaching column and control test (without addition of bacteria) indicated the Zn recovery improvement of 20-25% in presence of added mixed- bacteria.در این تحقیق امکان استخراج روی ازکنسانتره کم¬عیار تهیه شده از باطله¬های سولفیدی فلوتاسیون معدن سرب و روی کوشک با استفاده از روش بیولیچینگ ژئوکوت مورد بررسی قرار گرفت. باطله¬های تهیه شده از سد باطله، با عیار متوسط روی 67/3% ، به سلول¬های فلوتاسیون انتقال و کنسانتره¬ای با عیار روی 97/11% و بازیابی متوسط 45% تهیه شد. کنسانتره حاصل بر روی سنگ¬های گرانیتی با محمدوده دانه¬بندی10-5 میلیمتر پوشش داده شد و در ستون 5/0 متری تحت فرآیند بیولیچینگ قرار گرفت. فرآیند به صورت سیکل بسته (مدت زمان هر سیکل4 روز) صورت پذیرفت و محلول لیچینگ در هر سیکل برای پاشش در سیکل بعدی استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که میزان استخراج روی از اسفالریت و غلظت آن در محلول پس از 10 سیکل (40 روز) به ترتیب به 81% و 63/12 گرم بر لیتر رسید که در این مدت 40% آهن موجود در پیریت وارد محلول شد. با افزایش زمان لیچینگ تا سیکل بیستم، بازیابی بیش از90% روی مشاهده شد. بر اساس نتایج، تا سیکل دهم سینیتیک استخراج و غلظت روی بیشتر از آهن می¬باشد، ولی از سیکل دهم به بعد، روند استخراج روی با سرعت پائینی رخ می دهد و ادامه فرآیند بیولیچینگ با افزایش قابل توجهی استخراج آهن موجود در پیریت همراه است. در خاتمه فرآیند، مقدار روی در کنسانتره از 97/11% به مقدار 63/0% رسید که نشان می¬دهد که 91% روی وارد محلول شده است. بررسی تأثیر باکتری¬های اضافه شده به فرآیند در مقایسه با حالتی که باکتری اضافه نشد، نشان داد که افزودن ترکیب سه گونه باکتری مزوفیل منجر به بهبود 25-20% انحلال روی در محلول می¬شود.https://ijme.iranjournals.ir/article_4596_3023335525c6a8d200d8a2b4aab618a2.pdfانجمن مهندسی معدن ایراننشریه مهندسی معدن1735-761682020140201Use of ammonia and ammonium carbonate mixture to leaching Sarcheshmeh copper complex chalcopyrite concentrate at ambient pressure and moderate temperatureاستفاده از مخلوط آمونیاک و کربنات آمونیوم جهت انحلال کنسانتره کالکوپیریت مجتمع مس سرچشمه در فشار محیط و دمای متوسط17244598FAوالح آقازادهدانشگاه صنعتی سهندعلی نبی زادهدانشگاه صنعتی سهندJournal Article20130616Chalcopyrite dissolution rate in atmospheric pressure in sulphate media is slower than the leaching of copper oxides and secondary sulfides due to the formation of passive layer on the particles. So the use of sulphate media in industrial scale is faced with serious problems. Due to the high recovery in chalcopyrite leaching with Ammonia and ammonium salts in atmospheric pressure, this media are considered. In this study experiments performed to investigate the parameters affecting the leaching of Sarcheshmeh chalcopyrite copper concentrate with 53.029% chalcopyrite and 25% Cu at atmospheric pressure with ammonia and ammonium carbonate. The findings of this research showed that parameters of the concentration of ammonia, ammonium carbonate, solid to liquid ratio, stirring rate, oxygen flow rate and leaching time are the most important factors in the leaching of chalcopyrite. Under optimal conditions, 5 mol of ammonia, 0.3 M ammonium bicarbonate, liquid to solid ratio of 20/1, stirring speed 1000 rpm, 60 ° C, oxygen flow rate of 1 liter per minute and 240 minutes of leaching time, the copper recovery was obtained more than 71%.نرخ انحلال کالکوپیریت در محیط سولفاته و در فشار اتمسفری به دلیل تشکیل لایه رویین بر روی ذرات آن در مقایسه با لیچینگ سولفیدهای ثانویه و اکسیدهایمس آهستهتر میباشد. این امر استفاده از محیطهای سولفاته را در مقیاس صنعتی با مشکلات جدی رو به رو ساخته است. در این بین عوامل لیچینگ آمونیاک و نمکهای آمونیوم به دلیل بازیابی بالای مس از کالکوپیریت در فشار اتمسفری مورد توجه قرار گرفتهاند. در این تحقیق آزمایشهایی جهت بررسی پارامترهای موثر بر لیچینگ کنسانتره کالکوپیریتی مس سرچشمه با 029/53 درصد کالکوپیریت و مقدار 25 درصد مس، در فشار اتمسفری با عوامل انحلال آمونیاک و کربنات آمونیوم, در راکتور لیچینگ پرداخته شده است. یافتههای این تحقیق به روشنی پارامترهای غلظت آمونیاک، کربنات آمونیوم، نسبت جامد به مایع، سرعت همزنی، دبی اکسیژن و زمان لیچینگ را مهمترین عوامل موثر در این لیچینگ بیان میدارد. تحت شرایط مناسب 5 مول آمونیاک، 3/0 مول کربنات آمونیوم، نسبت جامد به مایع 20/1، سرعت همزنی 1000 دور بر دقیقه، دمای 60 درجه سانتیگراد، دبی اکسیژن 1 لیتر بر دقیقه و 240 دقیقه زمان لیچینگ، بازیابی بیش از 71 درصد به دست آمد.https://ijme.iranjournals.ir/article_4598_e88676d6ce3c95d3bc621ed2c5032313.pdfانجمن مهندسی معدن ایراننشریه مهندسی معدن1735-761682020140201Productivity optimization using fractional programming in Esfordi phosphhate complexبهینهسازی بهرهوری مجتمع فسفات اسفوردی با استفاده از برنامهریزی کسری25354648FAJournal Article20140218Productivity is one of the most critical factors affecting the competitiveness of firms. The measurement of productivity is a tool for the management of inputs utilization to obtain favorite outputs. Fractional programming is one of the popular methods in optimization and can be used to maximize a ratio of physical or economic functions, such as, volume/time or revenue/cost in order to measure the efficiency or productivity of the firms. In this paper, a fractional programming model is presented to optimize the productivity considering the associated constraints. The model is utilized to measure and improve productivity of the Esfordi phosphate complex in Yazd province, which is the only phosphate mine in Iran. The data is related to the years 2006 -2009. The objective function is the ratio of revenue to variable operating costs. The proposed model includes 576 variables and 626 linear constraints. The results obtained by solving the model showed that the firm productivity can be improved up to 9 percentبهرهوری از حیاتیترین فاکتورهای مؤثر بر رقابتپذیری شرکتها است و ارزیابی و تحلیل آن ابزاری برای مدیریت بکارگیری ورودیها برای بدست آوردن خروجیهای مطلوب است. روش برنامهریزی کسری یکی از روشهای کاربردی بهینهسازی است و میتواند به منظور بیشینهسازی یک نسبت فیزیکی یا اقتصادی از قبیل حجم تولید به زمان یا درآمد به هزینه، به منظور اندازهگیری کارایی یا بهرهوری بنگاهها بکار رود. در این تحقیق، یک مدل برنامهریزی کسری به منظور بهینهسازی بهرهوری با در نظر گرفتن محدودیتهای مرتبط ارائه شده است. از این مدل جهت محاسبه و بهبود بهرهوری مجتمع فسفات اسفوردی در استان یزد، بهعنوان تنها معدن تولید کننده فسفات در کشور، استفاده شده است. دادههای مورد استفاده مربوط به سالهای 1385 الی 1388 است. تابع هدف نسبت درآمد حاصل از فروش کنسانتره فسفات به اقلام هزینه صرف شده برای تولید است. مدل شامل 576 متغیر و 626 محدودیت خطی است. نتایج اخذ شده از حل مدل نشان داد که بهرهوری شرکت میتواند به میزان 9% افزایش یابد.https://ijme.iranjournals.ir/article_4648_521e981bd71f38e235dedfb937c44a5a.pdfانجمن مهندسی معدن ایراننشریه مهندسی معدن1735-761682020140201The effect of face support pressure on tunnel face displacement and surface settlement in EPB tunneling methodتأثیر فشار نگهداری جبههکار در حفر تونل به روش EPB بر تغییر شکلهای سطحی و جبههکار37486111FAایمان خیر اندیشدانشگاه تهرانمحمد فاروق حسینیدانشگاه تهرانعلیرضا طالبی نژاددانشگاه تهرانJournal Article20140623Determining an appropriate range of face support pressure is an important parameter in mechanized tunneling in urban areas, to preventing face instability, providing the necessary conditions for advancing through controlling settlements. There are many studies using numerical methods to determine the effects of applying various face pressures on the surface deformation. Most of them are for a specified case and also generally expressing that increasing the pressure causes reduction in the amount of surface settlement.
In this article the effect of applying various face pressures on the tunnel face displacement and surface settlement has been studied. three-dimensional numerical models using finite difference method and Sensitivity analysis on excavation depth and environment parameters were performed. It was observed that in all cases, increasing pressure causes a significant reduction in the amount of surface settlement at the beginning of the session, Then the amount of the impact is low and finally, by using higher pressures, in addition to creating a heave in the front, the amount of settlement will increase. In larger depths and smaller angles of internal friction, the settlement increasing sensitivity to increasing face support pressure in a specific amount, is higher. Also it can be said that face displacement sensitivity to face support pressure in the environments with different angles of internal friction, different cohesions or in different excavation depths are relatively identical. It means that by increasing the face pressure in a specified value, the amount of movements in two conditions will be close. While this is not true in the case of environments with different deformability modules.از مهمترین پارامترها درحفاری تونل با ماشینهای سپریِ بسته، مانند سپرهای فشار تعادلی زمین، تعیین بازهی مناسبی از فشار جهت نگهداری جبههکار تونل است، به این علت که جلوگیری از ناپایداری جبهه کار تونل هم از نظر ایجاد شرایط لازم برای برش و پیشروی و هم از نظر کنترل جابجاییها در سطح زمین حایز اهمیت است. مطالعات زیادی با استفاده از روشهای عددی برای تعیین اثرات بکارگیری فشارهای مختلف بر تغییر شکلهای سطحی صورت گرفته است. هر یک از مطالعات صورت گرفته در زمینهی بررسی اثر فشار نگهداری جبههکار بر تغییرشکلهای سطحی، برای یک شرایط خاص بوده و بازهی بسیار محدودی از فشارهای مختلف را پوشش میدهند. همینطور اکثر مطالعات ذکر شده، حکایت از کاهش تغییر شکلهای سطحی در اثر بکارگیری فشارهای نگهداریِ بزرگتر دارند. در این مقاله به بررسی میزان تأثیر فشار نگهداری بر میزان نشست و جابجاییهای جبهه کار در شرایط مختلف پرداخته شد. با استفاده از مدلسازیهای عددیِ سه بعدی به روش تفاضل محدود و با انجام آنالیز حساسیت نسبت به پارامترهای محیط حفاری و حفاری در اعماق مختلف، مشاهده شد که در همهی حالات، افزایش فشار نگهداری در ابتدا باعث کاهش قابل توجه در میزان نشستها شده ، پس از آن در بازهای محدود، میزان این تأثیر کم و در نهایت با بکارگیری فشارهای بالاتر، علاوه بر ایجاد بالازدگی در جلوی جبههکار، میزان نشست افزایش پیدا خواهد کرد، با این توضیح که در اعماق بیشتر و زوایای اصطکاک داخلی پایینترِ محیط، حساسیت افزایش نشست نسبت به افزایش فشار نگهداری، بیشتر است. ضمن آنکه نتایج بدست آمده حاکی از آن دارد که حساسیت جابجاییهای جبههکار نسبت به تغییرات فشار نگهداری در محیطهایی با زوایای اصطکاک داخلی متفاوت، چسبندگی متفاوت و یا در عمقهای مختلف حفاری تقریبا یکسان است. به این معنی که در صورت افزایش یا کاهش فشار به مقدار مشخص، میزان تغییر جابجاییها در دو محیط به هم نزدیک خواهند بود. در حالی که این موضوع در مورد محیطهایی با مدول تغییر شکل پذیری مختلف صدق نمیکند.https://ijme.iranjournals.ir/article_6111_d728ff9d24696157657ee9ba604ea9e4.pdfانجمن مهندسی معدن ایراننشریه مهندسی معدن1735-761682020140201آنالیز تمایز، روش چند متغیره، گروه بندی دادهها، کلید اکتشافی، مس با میزبان رسوبی، بلوک طبس- راوکاربرد روش آنالیز تمایز در تهیه کلید اکتشافی در ذخایر مس با میزبان رسوبی در بلوک طبس- راور47627020FAرامین هندیدانشگاه تهرانعلی اصغر حسنی پاکدانشگاه تهرانJournal Article20140723آنالیز تمایز، روش چند متغیره، گروه بندی دادهها، کلید اکتشافی، مس با میزبان رسوبی، بلوک طبس- راودر اکتشاف مواد معدنی، بخصوص در اکتشافات کوچک مقیاس، تشخیص مناطق کانیسازی شده و رخسارههای بارور از مناطق عقیم از اهداف مهم عملیات اکتشافی در هر ناحیهای است. نمونهبرداری از رسوبات آبراههای در این نواحی از متـداولترین روشهای اکتشاف ژئوشیمیایی است. به دلیل تعداد زیاد متغیرهای مورد استفاده در پردازش نتایج آنالیز نمونههای ژئوشیمیایی، لازم است از روشهای آماری چند متغیره برای مدلسازی تغییرپذیری میان دادهها استفاده نمود. یکی از روشهای تجزیه و تحلیل آماری چند متغیره کارآمد در این میان، روش آنالیز تمایز است. در این مقاله مبانی، روشکار و چالشهای مطرح در کاربرد این روش به همراه ارائه یک مثال عملی در تهیه یک کلید اکتشافی برای کشف ذخایر مس با میزبان رسوبی در بلوک طبس- راور در ایران مرکزی آورده میشود. بدین منظور 123 نمونه رسوب آبراهه برداشت شده از مناطق امید بخش، بر اساس شواهد زمینشنـاسی، ژئوشیمیایی، کانیسنگین و بازدیدهای صحرایی به دو گروه تقسیم شدهاند. سپس بر اساس 45 متغیر ژئوشیمیایی اندازهگیری شده در نمونهها، با استفاده از آنالیز تمایز یک تابع خطی متشکل از 19 متغیر که بیشترین اثر را در طبقهبندی نمونهها به دو گروه عقیم و بارور داشتهاند، بدست آمده است. پس از ارزیابی میزان اعتبار آماری تابع حاصله و تعیین میزان دقت آن در طبقه بندی دادههای اولیه، تابع حاصله را به عنوان یک کلید اکتشافی در تمیز حوضههای آبریز با شواهد کانیسازی احتمالی مس با میزبان رسوبی و فاقد شواهد کانیسازی مزبور معرفی نمودهایم. در پایان نیز به منظور کنترل توانایی کلید اکتشافی معرفی شده، از 118 نمونه رسوب آبراههای کنترلی برداشت شده در برگه 1:100،000 شمشیرآباد استفاده شده است. بر اساس کلید اکتشافی تهیه شده، برای تمامی نمونههای کنترلی مقدار امتیاز تمایز محاسبه شده و با توجه به مقادیر حاصله میزان پتانسیل کانیسازی احتمالی هر نمونه تعیین شده است. از میان نقاط کنترلی 22 نقطه به منظور تعیین صحت طبقه بندی مورد بازدید صحرایی قرار گرفته و بر اساس نتایج حاصله مشخص گردید که به طور متوسط در 90% موارد طبقه بندی بدرستی انجام میشود. لذا روش آنالیز تمایز به عنوان یک روش مناسب برای تهیه کلید اکتشافی در تعیین مناطق امید بخش و کشف کانسارهای مختلف در اکتشافات کوچک مقیاس و میان مقیاس معرفی میگردد.https://ijme.iranjournals.ir/article_7020_d8640a018fa34ab135e8fae96482ddce.pdfانجمن مهندسی معدن ایراننشریه مهندسی معدن1735-761682020140201تأثیر نوع مواد پرکننده بر مقاومت ناپیوستگی های مصنوعی دارای جهت یافتگی مختلف تحت تنش های سه محوریتأثیر نوع مواد پرکننده بر مقاومت ناپیوستگی های مصنوعی دارای جهت یافتگی مختلف تحت تنش های سه محوری63727428FAهادی مختاریاندانشگاه ارومیهحسن مومیونددانشگاه ارومیه0000-0002-6106-9779Journal Article20140802ناپیوستگیها به دو صورت پر شده و پر نشده وجود دارند. ناپیوستگیهای پر شده بخش عظیمی از ناپیوستگیها را شامل میشوند. مواد پرکننده دهانه ناپیوستگیها دارای ترکیبات مختلف و در نتیجه مقاومت های مختلفی هستند. طی تحقیقاتی که به عمل آمده، ترکیب گچ با سایر مواد پرکننده همچون ماسه و خاک رس می تواند ماده مدل مناسبی به عنوان مواد پرکننده دهانه ناپیوستگیها باشد. با استفاده از ترکیب گچ، ماسه، خاک رس و آب به نسبت های وزنی مختلف، سه نوع ماده مدل پر کننده دارای مقاومت فشاری یک محوری (σ<sub>c</sub>) به ترتیب 616/0، 203/2 و 920/3 مگاپاسکال آماده سازی شد. تأثیر سه نوع ماده پرکننده در مقاومت محوری (σ<sub>1</sub>) نمونه های دارای ناپیوستگی با جهت یافتگی به ترتیب 0، 30، 45، 60 و 90 درجه تحت فشارهای جانبی (σ<sub>3</sub>) از 0 تا 20 مگاپاسکال طی انجام تعداد 180 آزمایش مقاومت فشاری سه محوری مورد بررسی قرار گرفت. در نمونه هایی که جهت یافتگی ناپیوستگی های آنها دارای زاویه 0 و 90 درجه، شکست در قطعات سنگ سالم اتفاق افتاد اما مقاومت محوری کمتر از مقاومت محوری سنگ سالم حاصل شد و ماده پرکننده دارای مقاومت کمتر خرد شدگی بیشتری نشان داد. مقاومت محوری به ترتیب برای زوایای 30، 45 و 60 درجه کاهش یافت و شکست در صفحه ناپیوستگی ها اتفاق افتاد، طوری که برای ماده پرکننده دارای مقاومت کمتر شکست در ماده پرکننده و برای ماده پرکننده دارای مقاومت بیشتر شکست در صفحه تماس دیواره ناپیوستگی با ماده پرکننده اتفاق افتاد. کاهش مقاومت محوری به عنوان تابعی از جهت یافتگی ناپیوستگیها برای زوایای بین 30 تا 90 درجه با افزایش فشار جانبی ناچیز نشان داد. نوع مواد پرکننده در فشارهای جانبی کم در مقاومت محوری تأثیر بارزی نشان نداد اما مقاومت محوری (σ<sub>1</sub>) با افزایش مقاومت یک محوری (σ<sub>c</sub>)، زاویه اصطکاک و درصد ماسه مواد پرکننده دهانه ناپیوستگی ها در فشارهای جانبی بالا افزایش یافت. در کلیه حالات نتایج تجربی مقاومت محوری عموماً کمتر از مقاومت محوری در تئوری جیگر نشان داد.ناپیوستگیها به دو صورت پر شده و پر نشده وجود دارند. ناپیوستگیهای پر شده بخش عظیمی از ناپیوستگیها را شامل میشوند. مواد پرکننده دهانه ناپیوستگیها دارای ترکیبات مختلف و در نتیجه مقاومت های مختلفی هستند. طی تحقیقاتی که به عمل آمده، ترکیب گچ با سایر مواد پرکننده همچون ماسه و خاک رس می تواند ماده مدل مناسبی به عنوان مواد پرکننده دهانه ناپیوستگیها باشد. با استفاده از ترکیب گچ، ماسه، خاک رس و آب به نسبت های وزنی مختلف، سه نوع ماده مدل پر کننده دارای مقاومت فشاری یک محوری (σ<sub>c</sub>) به ترتیب 616/0، 203/2 و 920/3 مگاپاسکال آماده سازی شد. تأثیر سه نوع ماده پرکننده در مقاومت محوری (σ<sub>1</sub>) نمونه های دارای ناپیوستگی با جهت یافتگی به ترتیب 0، 30، 45، 60 و 90 درجه تحت فشارهای جانبی (σ<sub>3</sub>) از 0 تا 20 مگاپاسکال طی انجام تعداد 180 آزمایش مقاومت فشاری سه محوری مورد بررسی قرار گرفت. در نمونه هایی که جهت یافتگی ناپیوستگی های آنها دارای زاویه 0 و 90 درجه، شکست در قطعات سنگ سالم اتفاق افتاد اما مقاومت محوری کمتر از مقاومت محوری سنگ سالم حاصل شد و ماده پرکننده دارای مقاومت کمتر خرد شدگی بیشتری نشان داد. مقاومت محوری به ترتیب برای زوایای 30، 45 و 60 درجه کاهش یافت و شکست در صفحه ناپیوستگی ها اتفاق افتاد، طوری که برای ماده پرکننده دارای مقاومت کمتر شکست در ماده پرکننده و برای ماده پرکننده دارای مقاومت بیشتر شکست در صفحه تماس دیواره ناپیوستگی با ماده پرکننده اتفاق افتاد. کاهش مقاومت محوری به عنوان تابعی از جهت یافتگی ناپیوستگیها برای زوایای بین 30 تا 90 درجه با افزایش فشار جانبی ناچیز نشان داد. نوع مواد پرکننده در فشارهای جانبی کم در مقاومت محوری تأثیر بارزی نشان نداد اما مقاومت محوری (σ<sub>1</sub>) با افزایش مقاومت یک محوری (σ<sub>c</sub>)، زاویه اصطکاک و درصد ماسه مواد پرکننده دهانه ناپیوستگی ها در فشارهای جانبی بالا افزایش یافت. در کلیه حالات نتایج تجربی مقاومت محوری عموماً کمتر از مقاومت محوری در تئوری جیگر نشان داد.https://ijme.iranjournals.ir/article_7428_16c010e7e72b1a3b8f8e5de0ded1b608.pdfانجمن مهندسی معدن ایراننشریه مهندسی معدن1735-761682020140201Global Optimization Algorithm for Underground Mining Layoutانتخاب بهینه محدوده معدن و جانمایی کارگاههای استخراج در معادن زیرزمینی73894649FAمجید عطایی پوردانشگاه صنعتی امیرکبیرسید محمد اسماعیل جلالیدانگاه شاهرودJournal Article20140218In underground mining, the progress of mine layout optimization has been very slow, compared to open pit mining. This is mostly due to versatility of mining methods and complexity associated with underground mining. The existing optimization algorithms are implemented either on the entire ore-body that lose optimality when the ore-body is divided into levels, or on a level or panel of the ore-body, which fail to provide an optimal solution to the whole deposit. A new algorithm termed "Global Optimization for Underground Mining Area" (GOUMA) is developed to solve this problem. GOUMA is an integration of OLIPS partial-based algorithm with a new system of modeling named "Variable Value Economic Model" (VVEM) to provide an optimum height and layout for optimized stopes. The proposed model (VVEM) is also developed and discussed in this paper to reflect dynamic values for blocks of the model since the mining cost of each blocks is not fixed but rather depends on its location, ie the level it locates. A brief step by step description of VVEM and GOUMA is provided using simple numerical examples.طراحی و پیشرفت الگوریتمهای بهینه سازی محدوده نهایی استخراج برای معادن زیرزمینی در مقایسه با روباز بنا به دلایل متعدد اندک و کند بودهاست. عمده ترین دلایل این امر، تعدد روشهای استخراج زیرزمینی، پیچیدگی محاسبه پارامترهای اقتصادی محدوده استخراج و عدم وجود فرهنگ استفاده از این الگوریتمها بوده است. الگوریتم های موجود یا جزءگرا هستند که از بهینهسازی کل محدوده استخراج شامل چندین طبقه یا پهنه عاجزند ویا کلگرا هستند که پس از طبقه بندی محدوده استخراج، محدوده بهینه تغییر می کند. برای رفع این مشکل مدل بلوکی جدیدی به نام "مدل اقتصادی با ارزش متغیر" VVEM پیشنهاد شده است. مدل پیشنهادی بر این واقعیت استوار است که در روش های استخراج زیرزمینی، تغییرات هزینههای استخراج نسبت به عمق پیوسته نیست بنابراین ارزش اقتصادی هر بلوک تابعی از عمق پهنه یا طبقهای است که در آن واقع میشود. با تلفیق الگوریتم جزءگرای OLIPS و مدل اقتصادی با ارزش متغیر الگوریتم فراگیری به نام GOUMA برای یافتن بهترین چیدمان کارگاههای استخراج بهینه شده ارائه شده است. در این مقاله تشریح گام به گام ساخت مدل جدید و الگوریتم فراگیر آورده شده است.https://ijme.iranjournals.ir/article_4649_0eeff32a39c27f2f9f88bfa498d5aebb.pdfانجمن مهندسی معدن ایراننشریه مهندسی معدن1735-761682020140201Grade Estimation Using Modified Fuzzy Algorithm, Case Study of Darre-Ashki Gold Deposit, Iran, Isfahanتخمین عیار به روش فازی اصلاح شده (مطالعه موردی: کانسار طلای درهاشکی اصفهان)23304647FAحسن طالبیدانشگاه تهرانامید اصغریدانشگاه تهران0000-0002-3587-0220Journal Article20140218Nowadays the use of Geostatistics to estimate mineral reserves is prevalent because this method uses a powerful tool for detecting changes in regional variable which is variogram. One of the most important prerequisites to use Geostatistics is that the variable of interest (grade, thickness) should bear an appropriate structure in area. Otherwise, Geostatistics will be unable for providing accurate estimates. In such cases (for instance vein gold deposit) where a high ratio between nugget effect and sill of variograms can be found, data aren’t adequate to cover the area, or uncertainty factors play major role in the overall variability of dataset, methods based on fuzzy logic can be applied as one of the options. Fuzzy estimation method operates through using Fuzzy C-Means (FCM) clustering algorithm. Since this algorithm uses random functions to create the initial cluster centers, and because of specific types (which bears data points which mainly belong to the background population and low anomalous data) of grade data in gold deposit, FCM technique is unable to reproduce valid cluster centers. In this study, the objective was to determine the initial cluster centers properly by separation of the data set and get rid of the abovementioned prerequisites such as random space. By doing this, estimation algorithm was able to provide more accurate results. Finally, the validation results showed that the modified method is more accurate based on the error functions we used. Root Mean Square Error values were 0.205, 0.162 and 0.107 for Simple FCM, Kriging and Modified FCM respectively which clearly shows better outputs for Modified FCM. Moreover, this method had also been able to reproduce the statistical and geostatistical parameters of the real data set with more accurate than other techniques used in this study.امروزه استفاده از علم زمینآمار در تخمین ذخیره معادن به دلیل استفاده از ابزارهای قوی در شناسایی تغییرات موجود در منطقه همچون واریوگرام امری متداول است. این اصل تا زمانی استوار است که متغیر ناحیهای دارای ساختار فضایی مناسبی در منطقه باشد. در غیر این صورت زمینآمار نیز قادر به تخمین دقیق عیار در نقاط مختلف نخواهد بود. در اینگونه موارد که متغیر ناحیهای ساختار فضایی ضعیفی از خود نشان میدهد (به طور مثال کانسارهای طلای رگهای)، نسبت اثرقطعهای به سقف واریوگرام بالا است، تعداد داده کمی در دسترس است، روشهای مبتنی بر منطق فازی کاربرد پیدا میکند. روش تخمین ذخیره فازی بر اساس الگوریتم خوشهیابی فازی میانمرکز (FCM) عمل میکند. از آنجا که این الگوریتم برای ایجاد مراکز خوشه اولیه از توابع تصادفی استفاده میکند و به دلیل طبیعت خاص دادههای معادن طلا شامل حجم زیادی داده با عیار در حد زمینه و تعداد کمی داده آنومال، قادر به بازتولید مراکز خوشه معتبر و مطابق با واقعیت نیست. در این مطالعه با تفکیک جامعه دادهها، مراکز خوشهها با اعتبار بیشتری تعیین شده و الگوریتم تخمین قادر به ارائه نتایج دقیقتری بوده است. در نهایت با انجام اعتبارسنجی، دقت سه روش مقایسه شده است به طوریکه خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) روش تخمین فازی معمولی و روش کریجینگ بهترتیب 0.205 و 0.162 بهدست آمد. روش اصلاحی قادر بود این پارامتر را به مقدار 0.107 کاهش دهد. همچنین این روش قادر بوده است پارامترهای آماری و زمینآماری توزیع دادههای واقعی را با دقت بیشتری نسبت به دو روش دیگر تشخیص دهد.https://ijme.iranjournals.ir/article_4647_1df20e07ee5fcc5e26911beda7491a8a.pdf